نقد و بررسی
کدآدم از هیاهوی راهها و روشها که خسته میشود، میان تمام یقینها و شکهایش، گاهی با خودش فکر میکند کاش کیمیایی وجود داشت؛ چیزی شبیه یک فرمول سرّی، دستورالعمل خاص یا رمز عبور… یک کد! یک راه چارۀ واقعی که آرامِ جانش شود و مسیر پرپیچوخمِ پیش رویش را هموار کند. شاید بعد هم به خودش بگوید: چه فکر خندهداری! باید کتابهای قطور خواند و سختیهای عجیب و غریب کشید تا حقیقت را پیدا کرد و خب، من که نمیتوانم... پس اصلاً مرا چه به این حرفها؟!
اما بزرگان اهل معرفت، سالهاست نشانیِ گنجی را میدهند که مختصر به نظر میآید، اما نقشۀ کاملِ راه است و گم شدن را برای آدم بیمعنا میکند. «حدیث شریف عنوان بصری»، روایتیست که مرحوم آیتالله سیدعلی قاضی به شاگردانشان دستور میدادند آن را بنویسند و حتماً هفتهای یکی دو بار مرورش کنند، چون برنامۀ جامعِ سیر و سلوک است. این یعنی آن فرمول نجاتبخش، آن «کد» که همیشه برای پیشرفت در مسیر نزدیک شدن به خدا دنبالش بودهایم، دور از دسترس نیست؛ مخصوصاً حالا که زیر ذرهبین گذاشته شده!
کتاب «کُد»، شرحی متفاوت بر یکی از خاصترین گفتگوهای تاریخ عرفان است؛ ماجرای پیرمردی ۹۴ ساله به نام «عنوان بصری» که عمری دانشجو بوده و حقیقتجو، اما همچنان تشنه و در جستجو مانده و سرانجام، گمشدهاش را در محضر امام صادق علیهالسلام و در یافتنِ «کُدِ» بندگی پیدا میکند. پیش امام زانو میزند و تازه آنجا میشنود که علم، با زیاد خواندن به دست نمیآید! علم نوریست که خدا در دل بنده قرار میدهد. اما چطور باید لایق این نور شد؟
«کُد» در ادامۀ مسیر، پاسخ این سوال را با تشریح دقیق کلام امام روشن میکند. امام در این گفتگو، حقیقت علم را به حقیقت بندگی و سه اصلِ آن پیوند میزنند و بعد، دستورالعملهای نهگانهای را پیش پای مسافر راه خدا میگذارند که سیستم وجود او را از نو برنامهریزی میکند؛ برنامهای جامع که از مدیریتِ جسم و خوراک آغاز میشود، از پیچ و خمهای روابط اجتماعی و مدیریت خشم عبور میکند و به اوج قلههای اندیشه و دانایی میرسد.
این کدِ ۱۴۸صفحهای، برای کسانی نوشته شده که در جستجوی یک برنامۀ عملیاتی، دقیق، معتبر و آزمودهشده برای خودسازیاند؛ کتاب خوبی میخواهند که به جای روخوانیاش، با آن زندگی کنند! شاهکلیدی لازم دارند برای قفلهای زنگزدۀ درون… و رمزی برای عبور از «من» و رسیدن به «او»
مطالعۀ کتاب روان و خوشخوانِ «کُد؛ شرح حدیث عنوان بصری»، توشهایست برای مسیری که دستاوردش، رسیدن به آرامشِ «بندگی»ست و مقصدش، خودِ خودِ بینهایت.

















0دیدگاه