دریچه ای پیدا شده… راهی به عالم پنهان…

آیا چیزهایی هستند که نمی‌بینیم؟ آیا همه چیز را می‌دانیم؟ دریچه ای پیدا شده که مارا با عالم پنهان آشنا کند..
کتاب “دریچه‌ای به عالم پنهان” یکی از آن کتاب‌هایی ست که بعد از خواندنش دیگر همان آدم قبلی نیستی. جواب سوال‌هایت را پیدا کرده‌ای و دست پر، از دنیای کتاب بیرون می‌آیی.
ابتدا با چیستی عالم پنهان آشنا می‌شوی. با نگاهی به تاریخ، خواهی فهمید که ما همه چیز را نمی‌دانیم. آیا به ذهن پدر پدر بزرگت حتی خطور می‌کرد که روزی بتوانیم با هرشخصی در کره زمین تماس تصویری برقرار کنیم؟! گمان نمی‌کنم. ما حتی به همه‌ی لایه های آن‌چه فهمیده‌ایم، دسترسی نداریم. مثلا می‌دانیم یک ستاره در فلان کهکشان وجود دارد. ولی آیا به جزئیات و لایه‌های بیش‌تری درباره آن دسترسی داریم؟ ما هنوز خیلی چیزها نمی‌دانیم.
سپس با عالم غیب و شهادت آشنا می‌شوی و خواهی دانست که این عوالم نسبی اند! یعنی شاید چیزی برای من غیب باشد و نتوانم آن را ببینم ولی برای تو شهادت باشد و کاملا به آن دسترسی داشته باشی. حتی با انواع غیب و راه های کشف غیب آشنا خواهی شد.
همین‌طور پیش می‌روی و پیش می‌روی تا می‌رسی به “جان انسان، دریچه‌ی عالم ملکوت”. قرار است بخوانی که اگر انسان نفسش قوی شود، کم‌کم می‌تواند از راه های دیگری به جز چشم نیز ببیند… حالا چطور؟
کتاب را بخوان و این دریچه را بگشا. قدم در نور بگذار و به سمت خورشید حرکت کن. مثل خیلی‌های دیگر که آن‌قدر بالا رفتند که رسیدند به خورشید عالم، به خدای بی‌نهایت.